من و تو دو تا پرنده ...
من و تو دو تا پرنده .. تو قفس زندونی بودیم
جای پر زدن نداشتیم .. ولی آسمونی بودیم
ابر و بارونو میدیدیم .. اما دنیامون قفس بود
چشم به دوردستا نداشتیم .. همینم واسه ما بس بود
اما یک روز اونایی که .. ما رو با هم دوست نداشتن
تو رو پر دادن و جاتم .. یه دونه آینه گذاشتن
من خوشباور ساده .. فکر میکردم روبهرومی
گاهی اشتباه میکردم .. من کدومم تو کدومی
با تو زندگی میکردم .. قفس تنگ و سیاهو
عشق تو از خاطرم برد .. عشق پر زدن تا ماهو
اما یک روز باد وحشی .. رویاهامو با خودش برد
قفس افتاد و شکست و .. آینه افتاد و ترک خورد
تازه فهمیدم دروغ بود .. دنیایی که ساخته بودم
دردم از اینه که عمری .. خودمو نشناخته بودم
تو تو آسمونا بودی .. با پرندههای آزاد
من تنخسته رو حتا .. یه دفعه یادت نیفتاد
حالا این قفس شکسته .. راه آسمون شده باز
اما تو قفس نشستم .. دیگه یادم رفته برواز
Me and my two birds. You were in the cage Zndvny
Rather we did not get filled. But the sky was
Clouds, rain , and we'd ... But the cage Dnyamvn
Dvrdsta had eyes. Why did we stop Hmynm
But one day the ones .. We also dislikes
Fill you up and Jatm. A single mirror set
Welcome to my belief that simple. I Rvbhrvmy
Sometimes I was wrong. I f you Kdvmm
You live by myself. Cramped cage siaho
Love you took from my mind. Full of love to give substantive
But a wild wind. Rvyahamv away
Cage fell and broke .. He fell and cracked mirror
I was just lying. The world was made
The pain of life is ... I know myself.
You were my skies. The birds released
I t bother to even. I did not remember a time
Now break the cage. The open sky
But you're sitting in a cage. I went on a flight
![]()
Tags: cage , life , world , sky
